«بسم الله الرحمن الرحیم»
تاریخ وصیت نامه: 1365/9/29
محل جبهه: جنوب
استان: فارس
شهرستان: فیروزآباد
وصیت نامه: زمان الله جلودارى فرزند نصراله شهرستان فیروزآباد
(و لئن قتلتم فى سبیل الله او متم لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجعمون و لئن متم او قتلتم لالى الله تحشرون).
(قرآن کریم سوره مبارکه آل عمران 157 و 156)
وصیت مىکنم با نام یزد که تا نیکو رسد آنش بپایان
به نام قادر دانا و خداى بى همتا و یکتا که سیرت نیک آفرید و صورت زیبا و جهان را به بهترین وجه بیاراست. سلام بر او که معشوق عاشقان دلباخته است و محبوب شیفتگان در کاهش. سلام بر آن حضرت حقى که همه از اوئیم و به سویش خواهیم رفت. همچنانکه در قرآن کریم آمده است که "انا لله و انا الیه راجعون". خداوند این را براى من آنچنان قرار ده که روسپید به سوى تو آیم. سلام این شهید شیفته و خستهدل بر آن محبوبى که شهادت را سعادت قرار داد، بر روندگان راه عشق و سیر و سلوک انسانى. اى مجیمن و اى اول الاولین و اى آخر الاخرین اى نور و اى قدوس ، آنچنان بزرگى که هرگز به وصف نیایى و تمامى زبانها و قلمها عاجزند که بتوانند گوشهاى از صفات تو را به زبان آورده و یا به کاغذ آورند و سلام بر آن ارحم الراحمینى که پیامبران گرامى را براى هدایت و سعادت انسان فرستاد. درود این شهید بر تمامى آن بزرگواران از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) به خصوص بر حضرت خاتم محمد بن عبدالله (ص) که بهترین خلیفه خدا بر روى زمین قرار گرفت.
خدایا تو پیامبران گرامیت را براى سعادت و نجات ما فرستادى اما ما بندگان طاغى حق نشناختیم و فرمان بجاى نیاوردیم. از این بابت عاجزانه تقاضاى عفو داریم به خصوص این عبد عاصى و گنهکار اى مهربانترین مهربانان. و درود و تهنیت این حقیر بر اوصاء معظم و جانشین رسول اکرم (ص) یعنى ستارگان آسمان و لایت ارواحد الله الفدا که حجت حق اندر روى زمین و شافع ما در روز پسین و رحمتاند براى عالمین. سلام بر حضرت حسین (ع) که پرچمدار آزادگان است و مصیبتى از مصیبت او بالاتر نیامده و نخواهد آمد. سلام بر خواهرش زینب که پیام آور خون برادر بود و یریدیان را رسوا ساخت. درود بر شهیدان که راه سعادت را شناختند و جان خود را در آن راه باختند و به عند ربهم یرزقون رسیدند. و ما خاکیان چه مىدانیم که عند ربهم یرزقون چیست؟ و آنها که بخواهند این معنى را بدانند باید قلم بشکنند و دم فروبندند.
درود بر این پروانهها که سوختند و صدایى از آنها به گوش نرسید. و درود بر آنها که شمع شدند در ظلمات. خدایا مقام چه کسى نزد تو بالاتر و الاتر از مقام شهید است. مگر شهید نزد تو چقدر ارج و بها دارد که خود را خونبهایش قرار دادى و فرمودى که «و من قتله و انادینه» و اما اى دوستان عزیز که قدرتان را نشناختم و اى امت شهید پرور بدانید که این حقیر که بسوخت و برفت با چشمانى باز و با آگاهى در این راه گام زد تا شاید خونم که ناقابل است در ره دوست باعث رشد و کمال اسلام گردد و همچنین عدهاى را که هنوز در خواب غفلت بسر مىبرند بیدار کند و آنها را که بیدارند بیدارتر سازد. امت شهید پرور شما را وصیت مىکنم به حرکت در خط امام که خط انبیاست وصیتم به همکاران عزیزم یعنى مربیان تربیتى آن است که اى مربیان بزرگوار کار شما مشکلترین و حساسترین کار است، کار بر روى انسان و نفوذ کردن در درون قلب متربى چه عمل مشکلى! بنابراین حساسیت امر و کار شما آنطور مىنماید که باید اول خود مظهر اسلام باشید و در وهله اوّل باید عامل به عمل باشید تا کارتان مقبول افتد. در غیره این صورت کارتان بى فایده و آب در هاون کوبیدن است. درود و سلام بى پایان بر شما پدر بزرگوار و مادر مهربانم که نمىدانم چه بگویم. و چگونه از زحماتتان تشکّر کنم اى مادر مهربان که جانم فداى تو، اى که بهترین و مهربانترین فرد هستى در روى زمین نسبت به فرزندش که اگر فرزند نابخرد قلبت را هم به درد آورد باز قلبت ندا مىدهد که آه دست پسرم گشت خراش، واى پاى پسرم خورد به سنگ. اى مهربان مادرم اى که نامت «بهار» قرار گرفت و از عطر و بو و لطافتت در روح من دمیدى، ببخش این فرزندى را که حق مادرى به جاى نیاورد و گاهى اوقات تو را آزرده خاطر مىکرد. و شما پدر بزرگوار و ارجمندم اى که بعد از حضرت حق بیشترین حق را بر فرزند دارى ، چگونه از شما تقاضاى عفو کنم در صورتیکه این همه نافرمانى کردهام و آنطور که شایسته احترام بودى به جاى نیاوردم، پدر بزرگوار و مادر عزیزم غم مدارید از اینکه فرزند حقیر شما به لقاءالله پیوست چون همه مان خواهیم رفت اما چه بهتر که در راه خدا و محبوب جان بدهیم "کل نفس ذائقة الموت " همه مردم طعم مرگ را خواهید چشید. پس مبارک باد بر شما این فوز عظیم که رو سفید شدید در نزد خداى تبارک و تعالى و درود و سلام بى پایان خدا بر شما که به عهد خود وفا نمودید و امانت خود را به نحو احسن به صاجبش تحویل نمودید و درود بر شما برادران بزرگوارم که کوچکترین خدمتى براى شما نکردم و در عوض این که بالتان باشم بارتان بودم بخصوص برادر بزرگوارم امان اله که زحمات وافرى برایم کشیدى که نمىدانم چطور جبران کنم و باید به بزرگوارى خودتان ببخشید. برادران عزیزم در خط امام امت خمینى کبیر ارواحناله الفدا حرکت کنید. و بسیار مراقب اعمال نمائید که بهترین توشه براى سفر آخرت عمل صالح است و پس در فراق برادرتان آسوده خاطر باشید و غمگین مشوید و این را بدانید که برادرتان تولدى دیگر یافت پس جشن تولد بگیرید و شادى کنید. از شما پدر و مادرم مىخواهم که برادرانم را آنچنان تربیت کنند، که به قرب الهى برسند، کسانى بشوند که پرچم خونین برادر برگیرند و در خط شهدا گام گام بنهند و وادى سرخ شهادت را بپیمایند ، کسانى بار بیایند که بتوانند براى امت اسلامى خدمتکار بشوند. (انشاءالله) و در این زمینه برادر عزیزم امان اله نقش اساسى و به خصوصى دارد و امیدوارم که در تربیت برادران و همچنین فرزندان خودش کمال جدیت را بکند. و سلام بر شما خواهران دلسوز که این حقیر شرمندهام که نتوانستم کارى براى شما بکنم و خدمتى هر چند کوچک به شما بنمایم. خواهران عزیزم زینب گونه باشید و در غیاب برادرتان عجز و ناله کم کنید و در عوض پیام آور خون برادر باشید. گر چه شما آرزو داشتید روزى در حجله دنیایى برادرتان بنشینید و شادى کنید و این آرزو در دلتان مانده اما آزرده خاطر نشوید و این طلبتان باشید و در سراى جاودان شادى نمایید که این جهان فانى است و به هیچ کس ماندگار نبوده و نیست، که اگر رسول خدا هم باشى، خوشیها و لذت آن زودگذر است، اصل آن دیار است که زندگى در آنجا معنى پیدا مىکند. و در این خرابه بى معنى است و مجازى مىباشد. و از تمام قوم و خویشان مىخواهم که مرا حلال نمایند و از همه آنها دعوت مىکنم که فرزندانشان را به علم و ایمان مجهز سازند و همچنین از تمامى دوستان و آشنایان و اهالى زنجیران از بزرگ تا کوچک مىخواهم که بنده را حلال نمایند و مورد بخشش قرار دهند این حقیر که حقى بر کسى ندارم و همه هم به بزرگواریشان مىبخشم. در آخر تقاضایم از خانواده خودمان و تمامى قوم و خویشان این است که لباس عزا را براى مدتى کوتاه بر تن کنند و مىخواهم که شهادت من خداى ناکرده جلوگیرى از کار خیرى نکند، از نظر محل دفن هر کجا هر کجا که پدر و برادر بزرگم صلاح دیدند مىتوانند دفن کنند و اگر مفقود الجسد شدم باز شکر خداى بجاى آورید و آرام باشید و بدانید آنچه مهم است روح مىباشد و بدن هر کجا باشد مىپوسد و از بین مىرود و شهید هر کجا باشد زنده است. از پدرم مىخواهم که به هر طریقى که مىدانند براى این جانب یک ماه روزه بگیرند و یکسال هم نماز قضا به جا بیاورند. وصیتم را با یک سخن مولا امام على(ع) خاتمه مىدهم که فرمودند: «رحم الله رجل علم من این وفى این والى این» خدا رحمت کند فردى را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا خواهد رفت.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته «خداحافظ شما»
«حقیر شما برادر شهید زمان الله جلودارى »
تاریخ تنظیم وصیت نامه : 65/9/29